سلول های بسیار سیتوپلاسمی، کوچک ، به خصوص به زودی پس از میتوز، از کشت های سوسپانسیون در اوایل فاز رشد متحمل ترین مراحل به انجماد می باشد. در مقابل، سلول ها با واکوئل بزرگ به تیمار انجماد بسیار حساس هستند و طی انجماد و ذوب زنده نمی مانند (ستیز، 2000).
نوک ساقه های کوچکتر از 1 میلی متر بسیار مستعد ابتلا به اثرات سمی محلول بسیار غلیظ انجماد ، که منجر به بقای ضعیف پس از انجماد است. اندازه معقول نوک ساقه جدا شده برای انجماد موفق 1-1.5 میلی متر است (ساکایی 1997).
ماهیت بافت ممکن است پس از انجماد بر زنده مانی اثر بگذارد. کشت جنین زیتون بقای بالاتر (38٪) از نوک ساقه (15٪) هنگامی که به طور مستقیم در نیتروژن مایع پس از انجماد در محلول PSV2 به مدت 60 دقیقه غوطه ور بود را داشت (بنلی و همکاران 2001).
کلید انجماد موفق در القای کم آبی و یا مقاومت به سرمای سلول ها در دوره انجماد نهفته است. این با 4-2 روز کشت بافت در محیط اصلاح شده با مواد افزودنی مثل شکر (ساکارز)، الکل های قند (سوربیتول، مانیتول)، و اسیدهای آمینه (پرولین) به دست آمد. سازش سلول ها به تنش اسمزی بالا، که با دمای پایین حاصل گردیده، که باعث تجمع پروتئین های شوک حرارتی، پروتئین تنظیمی سرد و بدون هیدروژن می شود.
الگوی پروتئین سلولی با غلظت بالای ساکارز تغییر می کند، که آنزیم های ناپایدار منجمد را محافظت می کند. پیش کشت گیاهان در 4 درجه سانتی گراد به مدت 4 روز قبل از برش نوک ساقه برای حفظ انجماد میزان بقا را از 30 به 60٪ رساند (سیبرت، 1997).
به طور مشابه، بقای نوک ساقه منجمد شبدر سفید به طور قابل توجهی با پیش کشت در 4 درجه به مدت 2 روز در محیط کشت B5 حاوی 5٪ هر یک از DMSO و گلوکز افزایش یافته است (یامادا و همکاران، 1991).