نماتد کیست غلات :
نام علمی: Heterodera avenae Woll
از طریق عادت نماتد ماده در ذخیره سازی تخم تشخیص داده میشود. چند صد تخم در بدن متورم و کیسه مانند(کیست) آن بوجود میآید که حتی پس از مرگ نماتد ماده در آنجا باقی میماند.
بدن نماتد ماده لیمویی شکل، به ابعاد mm75/0- 55/0 * 6/0 – 3/0 است.
سوزن ذهانی بطول حدود 26 میکرومتر است. هنگامی که مادهها به کیست تغسسر شکل مییابند، لایهای نیمه بلوری پوستاندازی میشود.
نرها که معمولاً بطول mm 4/1- 1 هستند، سوزنهای دهانی بطول 29 – 26 میکرومتر با برآمدگیهای گرد دارند. لاروها کوچکتر و فاقد اندامهای تولیدمثلی هستند ولی از جهات دیگر شبیه نرهای بالغاند.
حداقل شش بیوتیپ H.avenae براساس قدرت تهاجم آنها به دودمانهای مختلف جو و میزبانهای دیگر تشخیص داده شدهاند.
یک بیوتیپ در استرالیا شبیه بیوتیپی در هندوستان است ولی با بیوتیپهای اروپای شمالی متفاوت است، زیرا رقمهای زراعی جو که در اروپا مقاوماند در استرالیا حساساند. حداقل چهار بیوتیپ در فرانسه شناخته شدهاند. بیوتیپی که در اورگون وجود دارد شبیه متداولترین فرم اروپایی آن یعنی داچسی (Dutch C) است که همان بیوتیپ 2 در اسکاندیناوی است.
سایر گونههای Heterodera، از جمله H.bifenestra Cooper، H.hordecalis Andersson، H.latipons Franklin نیز در اروپای شمالی بویژه در سوئد روی جو یافت میشوند. اخیراً گونه جدید H.gotland که کیست آن از لحاظ شکل ظاهری با کیستهای H.avenae متفاوت است، در جنوب غربی سوئد بویژه در جزیره گوتلند پیدا شده است.
چرخه بیماری:
H.avenae علاوه بر غلات روی گونههای متعدد گندمیان دیگر نیز زندگی میکند. ممکن است تخمهای درون کیست سالها در خاک زنده بمانند. لاروها از نیمه زمستان تا بهار از تخمها خارج میشوند و بسوی ریشههای نزدیک حرکت میکنند. خاکهای مرطوب و دمای نزدیک به 10 درجه سانتیگراد مطلوبترین شرایط برای بیرون آمدن نماتدهاست.
برخی از محققان عقیده دارند که وجود یک دوره شش تا هشت هفتهای سرمای 5- 0 درجه سانتیگراد برای تحریک تفریخ تخمها لازم است. لاروها در خاکهای مرطوب در دمای بالاتر از 20 درجه سانتیگراد بیش از هشت هفته قادر به ادامه حیات نیستند.
لاروها درست از پشت نقطه رشد به ریشهها نفوذ میکنند و در نزدیکی استوانه آوندی بالغ میشوند. دمای مطلوب برای تهاجم نماتد 20 درجه سانتیگراد است. نماتد ماده در حال تغذیه، باعث بزرگ شدن یاختههای گیاهی در سر ریشه میشود و یاختههای غولپیکری تشکیل میدهد که انتقال آب و مواد غذایی از طریق ریشه را محدود میکنند.
نماتدها ضمن بالغ شدن متورم میشوند و بطور مکانیکی از بافت ریشه بیرون میزنند. نرها به همان صورت کرمی شکل میمانند، ولی مادهها بیشتر رشد میکنند و وقتی تولید تخم شروع شد، لیمویی شکل میشوند، وقتی بدنهای متورم نماتدها از سطح ریشه های آلوده بیرون میزند، مرحله کیست سفید آشکارا قابل مشاهده است. پساز مرگ نماتد ماده، دیواره بدن آن سخت و تبدیل به کیست سفت، مقاوم و قهوهای رنگی میشود که از تخمها و لاروها محافظت میکند. اکثر کیستها در عرض ذو ماه بعد از آلودگی ظاهر میشوند.
البته، آلودگیهای لاروی دیر هنگام تا فصل رشد بعدی کیست تولید نمیکند، یا کیستهای بسیار کوچکی که تعداد اندکی تخم دارند بوجود میآورد.
در هر فصل تنها یک نسل کامل میشود. در طول زمستان، تخمهای درون کیستهای قهوهای و لاروهایی در مراحل مختلف رشد در حالت خواب زمستانی میمانند. احتمالاً پراکندگی H.avenae از طریق جابجایی کیستها بوسیله وسایل کشاورزی، در آب و خاک، و با باد انجام میشود.
درصورت عدم وجود میزبان حساس جمعیتهای H.avenae به سرعت رو به زوال میرود. در دانمارک هنگامی که ارقام جو زراعی مقاوم به نماتد کیست کاشته شد تعداد تخمهای زنده هر سال 61% کاهش یافت.
در سوئد و اسرالیا آهنگ کاهش حتی از این مقدار نیز بالاتر بود. حداقل بخشی از این سقوط جمعیت با حمله دو قارچ Nematophthora gynophila و Verticillium chlamydosporium ارتباط دارد. قارچ اول عمدتاً نماتدهای ماده را از بین میبرد و قارچ دوم پارازیت تخم نماتد است. فعالیت این قارچها به رطوبت خاک بستگی دارد؛ شرایط مرطوب به حمله قارچ کمک میکند.
کنترل:
نماتد کیست غلات ابتدا از طریق تناوب زراعی کنترل میشد، که هنوز هم راهی قابل قبول است، به خصوص اگکر گیاه تناوب را بتوان بیشتر از یک سال کاشت تا جمعیت H.avenae کاهشی چشمگیر یابد. البته، بهتازگی ارقام جو زراعی مقاوم پرورش داده شدهاند. یک ژن غالب منفرد که روی کروموزوم 2 قرار دارد مقاومت را در جو کنترل میکند.
حداقل سه یا احتمالاً پنج ژن اصلی متفاوت در هدایت مقاومت دخالت دارند. ارقام زراعی مقاوم علاوه بر تحمل نسبت به حمله H.avenae به نماتدهای ماده اجازه رشد نمیدهند بنابراین جمعیت نماتد در خاک کاهش مییابد که سبب پایین آمدن فشار اینوکولوم بر میزبان در فصل رشد بعدی میشود.
چون بیوتیپهای گوناگونی از H.avenae شناخته شدهاند، گمان میرود که استفاده از مقاومت تک ژنی سبب بوجود آمدن بیوتیپهای بیماریزای جدید شود. اگرچه هنوز چنین اتفاقی نیفتاده است، راهبردهای مقابله با چنین خطری مورد بررسی است، برای مثال تغییرات منظم زراعی جو با منابع مختلف مقاومت